پذیرفتن خود و جهان اطراف مان چرا؟ و چطور؟_طلوع شرق
[ad_1]
به گزارش طلوع شرق
با خود و جهان اطراف مان یه صلح برسیم
پذیرفتن خود یا خودپذیری
پذیرفتن یک پیش نیاز الزامی برای عزت نفس است. یکی از با اهمیت ترین مولفه های عزت نفس، این است که خود را بپذیریم و به خود عشق بورزیم.
چرا باید خودمان را بپذیریم؟
خودتان را بپذیرید تا خودتان را دوست داشته باشید! برای داشتن عزت نفس خوب، به عبارت دیگر دوست داشتن و احترام به خود، ملزوم نیست بی عیب و نقص باشید.
تحول کم کم و در زمان اتفاق می افتد
اول و احتمالا علت مقدماتی برای این که چرا باید خود را بپذیریم این است که پیش از هر چیز چیزهای خاصی در ما وجود دارد که قادر به تحول آنها نخواهیم می بود یا تحول آنها زمان می برد.
در هر صورت، برای تحول مسالمت آمیز باید که با پذیرفتن خود اغاز کنید.
کامل بودن ناممکن است
علت مهم بعدی این که کامل بودن غیرممکن است. به این علت شما حق دارید بگویید: ” نمی دانم”، “من چیزی در این مورد بلد نیستم”، “ببخشید، من نمی توانم آن را بفهمم”، “من چیزی نمی فهمم” “بله، درست است، بعضی اوقات رفتارهایی از من سر می زند که به نظرپوچ یا مضحک است» و غیره.
و مهمتر از همه، چشم به راه نمانید تا کامل شوید تا خود را دوست داشته باشید (یا به خود حق دوست داشته شدن بدهید!)، چون در غیر این صورت این خطر وجود دارد که زمان را از دست بدهید و دیر شود.

من کامل نیستم اما خودم را می پذیرم و دوست دارم!
خودپذیری با همه معایبی که دارم
من بر آنم که در قدم اول : ” اشکالی ندارد، همین است که هست” را باور کنم!
هیچ اشکالی ندارد که من مقداری دست و پا چلفتی (به معنی واقعی و مجازی) هستم. بعد از فکر کردن در رابطه چیزی تحول نظر می دهم و نظرم را عوض می کنم.
اشکالی ندارد که من بعضی اوقات ناامیدم و ناکامی می خورم. در او گفت و گو با دیگران یا در جریان او گفت و گو های روز کمتر از بقیه می دانم؛ بعضی اوقات خودخواه هستم؛ بعضی اوقات حسادت می کنم؛ بعضی اوقات به برنامه ریزی ها و رسیدن به اهدافم متعهد نیستم. بله هیچ اشکالی ندارد!
خودت را اول به رغم همه این ها بپذیر و دوست داشته باش!
زیاد زمان ها آن قدر که از خودتان انتظار دارید، سازنده و سودمند نیستید؛ بعضی اوقات عصبانی می شوید و دلخورید چرا نتوانستید خشم تان را فرو بخورید؛ اشکالی ندارد؛ واقعا اشکالی ندارد!
خودتان را با همه این ها بپذیرید و دوست بدارید.
این حس، حس ِ خوبیست؛ و یقیناً که باید برای بهتر شدن تلاش کرد. می توان هر روز بهتر از دیروز می بود.
بعد اول خودتان را همان طور که هستید بپذیرید؛ دوست بدارید و سپس برای بهتر شدن تلاش کنید.
بعضی اوقات برخی از ایرادات مقداری ما را دلنشین تر هم می کنند؛ اگر بتوانیم آنها را به قدر کافی ساده بگیریم، حتی می توانند خنده دار هم باشند.
خودتان را برای تحول بپذیرید
افرادی که عزت نفس بالایی دارند هم ایرادات، شک ها و ناکامیهایی دارند، اما هنر آنها این است که آنها را پذیرفته اند.
آنها برای ترقی خودشان جستوجو راهکارهایی هم می باشند.
با پذیرفتن خود اغاز کنید و سپس با اسایش و مهربانی نسبت به خودتان کم کم روال بهبودی و تحول را جستوجو کنید.
همانطور که برای درمان خود باید بپذیریم که بیماریم و نیاز به درمان داریم، برای متکامل شدن هم باید خود را بشناسید و خود را ناقص و ناکامل بدانید و بپذیرید. نه این که خودتان را سرزنش کنید یا خودتان را تحقیر کنید، و فقط بر ایرادات تان تمرکز کنید.
از اینجا به سپس است که باید عمل های شفاف و ملموسی را برای بهبودی انجام دهید.
برای آرام کردن احساسات ناخوشایندتان اول آنها را بپذیرید
اگر تلاش کنیم افکار مزاحم مان را سرکوب کنیم (برای مثالً به جستوجو یک ناکامی) دچار استرس و اضطراب می شویم. برعکس، پذیرفتن این که ما در این لحظه این افکار را داریم، اسایش عاطفی بهتری را به دست می دهد.
به این علت پذیرفتن، ما را از شر افکار مزاحم خلاص نمی کند بلکه تأثیر عاطفی آنها را افت می دهد.

چطور ناکامی ها و انتقادات را بپذیریم؟
برای پذیرفتن ناکامی ها و انتقادها (و همه نقص های مان)، برای داشتن یک عکس کلی مثبت و خوشایند از خود از ناکامی ها و ناکامی های تان در جهت تحقیر و سرزنش خود سوء منفعت گیری نکنید.
به خود بگویید: ” من آن زمان فاقد توانایی ها و دانش ملزوم بودم، و با این حال همه تلاشم را کردم، اکنون توانایی بزرگی به دست آمده است”.
شکرگذار و قدردان آن توانایی باشید؛ و از خود سوال کنید : “از این ناکامی چه آموختم؟”
قبول کنیم که مردم حق دارند چیزهایی را به ما بگویند که دوست نداریم، حتی اگر در آن زمان اغراق آمیز یا ناعادلانه به نظر برسد. احتمالا آن زمان (با احساسات کمتر و تأمل زیاد تر) فهمید شویم که نظرشان سازنده بوده است؟ یا خیر؟
پذیرفتن این امکان را به شما می دهد که با اظهارات فرد روبه رو حس نکنید که زیر سوال رفته اید.
به این ترتیب، نقدها تاثییر منفی شان را بر شما از دست می دهند، به این علت فراموش شان می کنیم و اسایش بیشتری داریم.
در اسایش و خونسردی به یاد می آوریم که انتقاد یا بازخورد سازنده به ما پشتیبانی می کند تکامل اشکار کنیم و می توانیم (و باید!) اجازه ندهیم که تحت تأثیر (سوال) انتقاد غیر سازنده قرار بگیریم..
در روبه رو با انتقادهای مستدل، به جا و سازنده، تا حد امکان تلاش کنید عیوب خود را بشناسید، بدون نیاز به توجیه یا تکذیب زیاد. سپس از آن برای پیشرفت منفعت گیری کنید.
در رابطه قضاوت ها، به یاد داشته باشید که آنها زیاد تر ناشی از احساسات گوینده (نیازهای برآورده نشده آنها) صورت می گیرند تا بنا بر گیرنده.
اگر نقاط ضعف خود را موتور یادگیری و در نتیجه پیشرفت خود به سوی بهترین نسخه از خود بدانیم چه می شود؟
یادمان باشدکه ما فقط می توانیم آنچه را که در درون خود داریم به دیگران بدهیم. پذیرفتن خود با عیب و نقصهایتان، پذیرفتن دیگران را آسانتر میکند. و در نتیجه، این اجازه می دهد تا روابط مراقبتی و صلح آمیز بیشتری با عزیزانمان (و خودمان!) برقرار کنیم.
فردی که با خود در صلح زندگی می کند با کائنات در صلح است.
مارکوس آئورلیوس
پذیرفتن دنیای اطرافمان
پذیرفتن خود با همه ایرادات و نقص هایی که در خود سراغ می کنیم، رهاوردی همچون پذیرفتن دیگران دارد. مدارا نسبت به خود تحمل دیگران و در نتیجه روابط مسالمت آمیزتر را فراهم می کند.
علاوه بر این، پذیرفتن آنچه برای ما اتفاق میافتد به معنی این است که بدانیم این ما نیستیم که تصمیم میگیریم اوضاع اکنون چطور باشد.
مقصد استعفا، تسلیم، رها کردن یا تایید نیست. مقصد این است که بعد از پذیرفتن، با اسایش، قوت و شفافیت بیشتری عمل کنید.
به این علت ما می توانیم هر روز توانایی “پذیرفتن” خود را ارتقا دهیم. راهی عالی برای افت استرس، اسایش زیاد تر و موثرتر عمل کردن. در واقع، این به ما امکان می دهد از هدر دادن انرژی خود با شکایت یا حتی عصبانی شدن در رابطه چیزی که کنترلی روی آن نداریم، جلوگیری کنیم.
« باشد که به شما قوت تحمل آنچه را که نمی توان تحول داد و شهامت تحول آنچه را که می توان تحول داد، و این چنین کسب دانشی برای تشخیص یکی از فرد دیگر عطا شود».
مارکوس آئورلیوس
به این علت تعداد بسیاری از ما باید هر روز به خود یادآوری کنیم که مبارزه با حقیقت بی نتیجه است. بیایید این چنین به یاد داشته باشیم که با این عکس العمل تند و زننده مبارزه کنیم، واکنشی که عبارت است از این که بخواهیم حقیقت را وقتی که ما را آزار می دهد تحول دهیم یا وقتی که فهمید می شویم نمی توانیم آن را تحول دهیم غمگین یا عصبانی باشیم.
از نظر دیگر، از آنجایی که حقیقت غالباً قضیه ادراک است، میتوانیم تا آنجا که امکان پذیر دقت خود را بر جنبههای مثبت متمرکز کنیم و به جستوجو آن باشیم که تا آنجا که امکان پذیر شکرگزاری را در زندگی روزمره خود توانایی کنیم.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع