چرا از «سایه سرو» میترسید؟_طلوع شرق
[ad_1]
به گزارش طلوع شرق
پیروزی انیمیشن «در سایه سرو» در اسکار، نهتنها افتخاری برای سینمای ایران، بلکه تأییدی بر قوت روایتهای جدا گانه و انسانی است. اما این پیروزی، عدهای را به هراس انداخته است؛ افرادی که نمی توانند بپذیرند اثری ایرانی، بدون تحریف و شعارزدگی، تصویری واقعی از تبعات جنگ اراعه دهد.
منتقدان این انیمیشن، با همان ادبیات نخنما و تکراری، برچسب «ضدجنگ» بر آن زدهاند، گویی نمایش حقیقت جنگ، نوعی جرم است! درحالیکه تاریخ هنر پر است از روایتهایی که زخمهای جنگ را از نگاه قربانیان به عکس کشیدهاند. اما مشکل اینجاست که این دسته از منتقدان، حقیقت را نه در تواناییهای زیسته انسانها، بلکه در روایتهای رسمی و کلیشهای جستوجو میکنند و هر اثری که از این چارچوب فراتر رود، برایشان خطرناک نمود میکند.
تهمت هایی که به این انیمیشن زده میشود، چیزی جز تلاش برای سانسور حقیقت نیست. شخصیت ناخدای قدیمیکار، که با زخمهای جنگ دستوپنجه نرم میکند، برای افرادی که جنگ را تنها در کتابها خواندهاند، «دیوانه» نمود میکند. اما مگر جنگ چیزی جز دیوانگی و ویرانی به جا میگذارد؟ مگر انسانهایی که سالها با خاطرات مرگ و خشونت زندگی کردهاند، نباید روایت خود را داشته باشند؟
هراس واقعی این منتقدان از چیست؟ از اینکه جهانیان ببینند ایران فقط آن چیزی نیست که در گزارشهای رسمی نمایش داده میشود؟ از اینکه روایتهای جدا گانه و صادقانه، پرده از چهره واقعی جنگ بردارند؟ از اینکه هنر، زبان گویای زخمخوردگان شود و دیگر نتوان آنها را به سکوت واداشت؟
«در سایه سرو» نه تبلیغی سیاسی است و نه یک روایت سفارشی. این تاثییر، داستانی انسانی از رنج، امید و برگشت به زندگی است. هراس افرادی که آن را میکوبند، تنها از یک چیز است: حقیقت.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع